برگزیده
- نمایش «روباه» در مشهد روی صحنه میرود
- معاون فرهنگی هنری حوزه هنری خراسان رضوی منصوب شد
- چراییهای یک رویداد فراموششده
- تبادل فرهنگی میان شهرها اتفاق مبارکیست
- پوستر «ال کلاسیکو» در جمع بهترینهای تئاتر فجر قرار گرفت
تاریخ انتشار : ۱۳۹۷/۰۱/۱۷ - ۱۶:۲۶
مشهد مرا شگفتزده کرد
یاداشت شفاعی بهروز غریبپور، کارگردان مطرح تئاتر کشور مشهد درس بزرگی به من داده است. به یاد دارم سال ۱۳۸۲ اپرای رستم و سهراب را برای اجرا به مشهد آورده بودم. حقیقتش این است که نسبت به موفقیت آن چندان خوشبین نبودم اما مطمئن بودم که تماشاگر لذت خواهد برد. در آن زمان تنها سالن […]

یاداشت شفاعی بهروز غریبپور، کارگردان مطرح تئاتر کشور
مشهد درس بزرگی به من داده است. به یاد دارم سال ۱۳۸۲ اپرای رستم و سهراب را برای اجرا به مشهد آورده بودم. حقیقتش این است که نسبت به موفقیت آن چندان خوشبین نبودم اما مطمئن بودم که تماشاگر لذت خواهد برد. در آن زمان تنها سالن متناسب با اندازه سازه و کار ما، سالن شهید هاشمینژاد بود و بعضی از تئاتریها حرفهای امیدوار کنندهای درباره این سالن و بافت جمعیتی آن منطقه نمیزدند و همین باعث نگرانی من بود که مردم با این هنر جدید چطور برخورد میکنند. اما وقتی که اجرا رفتیم و با موج استقبال روبهرو شدم و شنیدم به اندازه افرادی که در سالن نشسته بودند، تماشاگرانی ایستاده کار را تماشا کردند، خیلی شگفتزده شدم. از نقاط مختلف مشهد و حتی از شهرهای دور استان خراسان آن دوران، مردم به تماشای کار میآمدند و من ایمان آورده بودم که یک اثر دارای مؤلفههای ارزشمند، قطعا در هر نقطهای بر تماشاگر اثر خواهد گذاشت و تماشاگر را متقاعد خواهد کرد که مبلغ اثر باشد.
حتی وقتی سالها بعد که برای دریافت تندیس فردوس به مشهد آمدم، یک پسر جوان ۲۵ ساله به همراه مادرش پیش من آمدند و به من گفت که من همان پسر بچهای هستم که از بیرجند با مادرم آمدم به مشهد و اپرای رستم و سهراب را در مشهد دیدم و عاشق فردوسی شدم و الان لیسانس ادبیات گرفتهام. پس این تفکر که تئاتر فقط در شهرهای بزرگ یا سالنهای بزرگ تئاتر شهر موفق خواهد بود را اشتباه میدانم و هنوز هم ایمان دارم که آثاری که با تمام عشق و علاقه و صرف وقت و نیروی خلاقیت باشد، موفق خواهند بود، حتی اگر کار متفاوتی باشند، خواه اپرای عروسکی، خواه تئاتر موزیکال و … .
البته متأسفانه ما کمتر شاهد گونههای مختلف اجرا بین هنرمندانمان در شهرهایی غیر از تهران هستیم، چون تئاتر ما رشد آمیبی داشته است. اگر برنامهریزی دقیق وجود داشت و به تئاتر شهرستان توجه ویژه میشد و اگر «شهرستانی» به معنی «کم استعداد بودن» و «کم دانش بودن» در ذهن برخی از مسئولان و خود اهل تئاتر نبود، قطعا ما شاهد راهها و گونههای مختلفی در تئاتر شهرستانها میبودیم. البته به رغم همه این که ما از نبود یک برنامه ریزی جامع و یک بودجه کامل نالانیم، نباید بی انصافی کنیم و فکر کنیم که نه هر چیزی فقط به تهران ختم میشود و در شهرهای دیگر مثل مشهد خبری نیست. در همین مشهد افرادی مثل رضا صابری خیلی قبل از این تئاتر مشهد را به عنوان یک تئاتر اکتیو و مؤثر مطرح کرده بودند.
من وقتی در شهرهایی مثل مشهد، گرگان یا شیراز کارم را به نمایش گذاشتم، خلوص تماشاگر و اشتیاق تئاتریها برای دیدن آثار و یاد گرفتن برایم شگفت انگیز بود. من خودم شهرستانی بودم و هستم و با اینکه دو سوم عمرم در خارج از کردستان سپری شده است، هنوز خودم را متعلق به آن شهر کوچک مرزی میدانم و افتخار میکنم که از چنین نقطهای وارد این عرصه شدهام. من فکر میکنم در این رابطه وقتی به پیشینه همه تئاتریها نگاه میکنیم، جز معدود کسانی همه از شهرستان برخاستند. البته علاوه بر این همه توانایی و فرصت، تهدیدهایی هم برای تئاتر مشهد وجود دارد، من معتقدم که تئاتری که در شهرستان هست باید از هر آنچه میتواند دافعه تماشاگر باشد پرهیز کند و در عین حال فخر و منزلت خودش را هم حفظ کند. یعنی نه در چاله مدرنیسم سطحی بیفتد و نه در چاه برآورده کردن تمام خواستههای تماشاگر، این اعتدال کمک میکند اثری که روی صحنه میآید اثر جذاب و ماندگاری باشد.
منبع: شهرآرا
برچسب ها : بهروز غریب پور
دسته بندی : تازه ترین ها , خبر , یادداشت